بر این اساس در این یادداشت مواضع مختلف را بررسی خواهم کرد و در انتها به ارائه تحلیل شخصی مبتنی از موارد خواهم پرداخت:
۱. تحلیل موسسات نظرسنجی:
آنطور که بررسی های موسسات نظرسنجی نشان می دهد، حدود ۵۵ درصد از رای دهندگانی که هویتشان برای رای دادن احراز شده گفتند فکر می کنند پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر خشونت ها افزایش خواهد یافت.
بر طبق این نظرسنجی که از سوی موسسه «یوگاو» صورت گرفته است، آمریکایی ها نتیجه انتخابات را نخواهند پذیرفت و برای اعتراض به خیابان ها خواهند آمد.
مؤسسه «ایپسوس» نیز طی بررسی خود از ۶ ایالت کلیدی آمریکا به این نتیجه رسید که بایدن در سه ایالت از ترامپ پیش است و در سه ایالت دیگر نیز تقریبا مساوی هستند.
«دالاس مورنینگ نیوز» و «دانشگاه تگزاس» از دیگر بررسی کنندگانی بودند که نتایج تحقیقشان حاکی از آن بود که بایدن توانسته است نظر رأی دهندگان مستقل و همچنین لاتین تبارها را به خود جلب کند.
این نظر سنجی همچنین تأکید می کند که بایدن در حالی در ایالت تگزاس با اختلاف ۳ درصدی از ترامپ پیش است که مردم این ایالت از سال ۱۹۷۶ هیچگاه به نامزد حزب دموکرات رأی نداده اند.
«مرکز تحقیقات پیو» تأثیر کووید ۱۹ در انتخابات آمریکا را مورد بررسی قرار داده که بر اساس این پژوهش تنها ۲۴ درصد از رای دهندگان این موضوع را مهم تلقی می کنند.
دانشگاه آمریکایی «کوئینی پیاک» (QUINNIPIAC) نیز در نظرسنجی خود به دنبال پویش «نه به ترامپ» رفته بود که نتایج آن بیانگر عدم رأی ۵۴ مردم این کشور به دونالد ترامپ است؛ این ۵۴ درصد تأکید کردند که به هیچ وجه به ترامپ رأی نخواهند داد.
به رغم تمام موارد بررسی شده، سایت Statepoll از معتبرترین سایت های پیش بینی انتخابات در آمریکا نیز به بررسی هایی اقدام کرده که بر این اساس ترامپ با کسب ۲۹۲ رای الکترال در نهایت پیروز انتخابات خواهد بود.
در اینجا بنده به نظرسنجی های گوناگونی که با موضوعات مختلف توسط موسسات معتبر آمریکایی بررسی شده بود اشاره کردم؛ لکن هم اکنون این سوال را می خواهم مطرح کنم که آیا اساساً این نظرسنجی ها مورد اعتماد مردم و احزاب نیز هستند؟
در پاسخ به این سوال باید مطرح کنم که «مارک جورکوویتز»، «امی میچل»، «الیسا شیرر» و «میسون واکر» در یک بررسی پژوهشی متوجه شدند که به طور کلی، جمهوری خواهان و استقلال طلبان متمایل به جمهوری خواه در طیف وسیعی به نظرسنجی ها اعتماد ندارند؛ همچنین این پژوهش تأکید می کند که دموکرات ها و مستقلانی که به دموکرات ها متمایل هستند، بیشتر این منابع را معتبر می دانند و به مراتب بیشتر به آنها اعتماد می کنند.
علاوه بر این، شواهد نشان می دهد که در پنج سال گذشته دو قطبی حزبی در استفاده و اعتماد از منابع رسانه ای گسترش یافته است. مقایسه یک مطالعه مشابه توسط مرکز بزرگسالان ایالات متحده با استفاده از وب در سال ۲۰۱۴ نشان می دهد که جمهوری خواهان به طور فزاینده ای از اکثر منابع نظرسنجی و تحلیلی فاصله گرفته اند، در حالی که اعتماد دموکرات ها به آنها پایدار است و در برخی موارد نیز تقویت شده است.
در ادامه با توجه به نگاه رسانه ها به انتخابات آمریکا پنداشت رسانه ای نیز تحلیل خواهد شد.
۲. نگاه رسانه ها:
با توجه به آنکه در آمریکا مرسوم است رسانه های سنتی نسبت به انتخابات اعلام موضع می کنند شاهد هستیم که رسانه های باسابقه چگونه موج حمایت خود از کاندیدای مورد نظرشان را به راه انداخته اند. بر این اساس، هم اکنون «فاکس نیوز» به شدت طرفدار دونالد ترامپ است و رسانه هایی چون «نیویورک تایمز» و «سی ان ان» از جو بایدن حمایت می کنند.
«فوربس» نیز با استناد به حضور بسیار زیاد مردم برای ارسال رأی های خود تحلیل کرده است که این وضعیت به خاطر اعتراض به ریاست جمهوری فعلی به وجود آمده وگرنه دلیلی برای حضور فعالانه وجود نداشت.
«روپرت مرداک» که مالکیت گروه خبری فاکسنیوز، نشریه والاستریت ژورنال، روزنامه نیویورک پست و ده ها رسانه بزرگ و کوچک را در آمریکا و سایر کشورهای جهان در اختیار دارد نیز در تحلیل های خود به عملکرد ضعیف دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری اشاره کرده و بر این اساس او را ناکام رقابت های انتخابات ۲۰۲۰ دانسته است.
«فاینانشیال تایمز» و «خبرگزاری اکونومیست» هم که از ماه مارس اقدام به نظرسنجی و پیش بینی نتیجهی انتخابات الکترال آمریکا کرده بودند، در بررسی های خود از پیروزی جو بایدن خبر دادند؛ هرچند که فاینانشیال تایمز در نهایت معتقد است که ترامپ می تواند همچون سال ۲۰۱۶ به پیروزی دست پیدا کند.
نظرسنجی شبکه خبری «ان بی سی نیوز» که با همکاری روزنامه «وال استریت ژورنال» انجام شده نیز نشان می دهد که رای دهندگان به نسبت دو به یک احساس خوبی نسبت به ریاست جمهوری احتمالی جو بایدن دارند؛ این نتایج نشان داد ۵۳ درصد از رای دهندگان آمریکایی اکنون از بایدن و فقط ۳۹ درصد از ترامپ حمایت می کنند.
نتایج نظرسنجی مشترک «نیویورکتایمز» و «کالج سیهنا» در ایالت آریزونا از دیگر نتایجی بود که بیان می کرد «جو بایدن» معاون رئیسجمهور سابق آمریکا و نامزد حزب دموکرات در انتخابات ماه نوامبر (آبان) در مقایسه با دونالد ترامپ رئیسجمهور کنونی آمریکا شانس بیشتری برای کسب اکثریت آرای شهروندان این ایالت دارد.
روزنامه «گاردین» دیگر رسانه فعال در زمینه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده و معتقد است به طور میانگین، بایدن در اکثر نظرسنجی ها پیشتاز است ولی نتیجه نهایی تحت تأثیر ایالت های آریزونا و کارولینای شمالی خواهد بود.
دیگر بررسی صورت گرفته که متعلق به «ای بی سی نیوز» و شرکت «ایپسوس» میشد نیز بیانگر آن بود که ۲۲ درصد از رای دهندگان آمریکایی ترامپ را رئیس جمهوری نامحبوب می دانند.
روزنامه «تلگراف» هم معتقد است که متوسط پیشتازی ۱۰ درصدی بایدن نشان می دهد بیش از نیمی از آمریکایی ها تمایل دارند از جو بایدن حمایت کنند و ترامپ با اختلاف ۵ یا ۶ واحدی از بایدن عقب است.
اهم موارد رسانه ای در سطرهای بالا بیان شد؛ حال باید عرض شود که اساساً جمهوری خواهان فقط هفت رسانه را در میان رسانه ها قابل اعتماد می دانند و معتقدند سایر منابع خبری سعی در گمراه کردن مخاطب دارند؛ این رسانه ها شامل فاکس نیوز و برنامه های گفتگومحور «شان هانیتی» و «راش لیمبو» می شود.
در نقطه مقابل این دموکرات ها هستند که معتقدند اکثر منابع خبری قابل اعتماد هستند؛ همچنین در یک نقطه مشترک با جمهوری خواهان، آنان نیز معتقدند که برنامه های گفتگومحور هانیتی و لیمبو و نیز رسانه فاکس نیوز بسیار قابل اعتمادتر هستند.
۳. رویکرد شبکه های اجتماعی:
دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ مانند هیچ دوره ریاست جمهوری دیگر در تاریخ معاصر، قطب انتخابات و اخبار منتشر شده در رسانه های اجتماعی را دو قطبی نکرده است. بحث های داغ آنلاین نشان دهنده رشد اتاق های فکر در ابعاد بین المللی است.
این گفتمان های شکل گرفته در رسانه های اجتماعی بحث جدیدی نیست و پیشتر نیز در انتخابات ۲۰۱۶ نمونه آن را شاهد بودیم، لکن نکته متمایز کننده گفتگوهای امسال چندوجهی شدن گفتمان هاست؛ چرا که هم اکنون بحث کرونا ویروس نیز مزید بر علت شده تا تأثیر اجتماعی و اقتصادی آن به یکی از ابعاد گفتگوها تبدیل شده و به داغ تر شدن مطالب نیز کمک کند.
یک بیداری تأثیرگذار
از دیگر سو مشخصاً پس از ۲۵ می (کشته شدن جورج فلوید، سیاه پوست آمریکایی توسط پلیس)، محتوای شبکه های اجتماعی آمریکا سیاسی شده است؛ به طوری که حتی علاقه مند محیط زیست و گردشگری نیز در نقش یک کنشگر سیاسی عمل کرده و سعی دارد تا با استفاده از قدرت اینفلوئنسر بودن خود، مخاطبان را متوجه رویکرد خشونت آمیز دولت کنونی علیه سیاه پوستان کند.
نانو اینفلوئنسر؛ کنشگران خُرد در تلاش برای دیده شدن
علی رغم تمام تلاش های دونالد ترامپ برای تک رقمی شدن نرخ بیکاری در ایالات متحده، پس از شیوع ویروس کرونا، تعداد بیکاران به ۱۴ درصد افزایش پیدا کرد و همین، فرصتی را برای این افراد به وجود آورد تا به عنوان افرادی با تأثیرگذاری پائین، در تلاش برای رسیدن صدای اعتراض خود به شرایط اقتصادی شان باشند.
همانطور که می دانیم، هنگامی که سیاستمداران به طور عمومی توسط افراد تأثیرگذار و مشهور مورد تایید قرار می گیرند، آنها می توانند از افزایش دیده شدن بیشتری بهره مند شوند، به همان میزان، هنگامی که هشتگ های اعتراضی علیه فردی کثرت پیدا می کند سبب می شود که وجهه عمومی آن شخص در حوزه عمومی تحت الشعاع قرار بگیرد؛ حال آنکه این کثرت در شرایطی صورت پذیرفته است که نانواینفلوئنسرها با کمترین میزان دنبال کننده و لایک در حال موج سازی برای دستیابی به هدف خود بوده اند.
این افراد از یک بُعد دیگر نیز قدرتمند محسوب می شوند و آن هم بُعد تأثیرگذاری بر روی دنبال کننده های محلی و خُرد خود است؛ بدین ترتیب علی رغم آنکه صدایشان توسط افراد مشهور بازنشر پیدا نمی کند، بر روی مخاطبان خود با دیدگاه های مختلف تأثیر مستقیم تری می گذارد.
در اینجا مخاطب نیز اعتماد بیشتری به گزاره بیان شده دارد؛ چراکه نیک می داند بنا نیست توسط نانواینفلوئنسر تبلیغات یا سیاست گذاری ترویج شود و او صرفاً از رنج خود سخن به میان آورده و در حال تغییر و بهبود این شرایط است.
میل به کنشگری سیاسی
پس از کشته شدن جورج فلوید، آمریکایی ها از بسترهای مختلفی همچون «تیک تاک»، «اینستاگرام» و «توئیتر» به فعالیت سیاسی پرداختند؛ طبق بررسی که «آناستازیا گودوین»، «کتی جوزف» و «ساموئل سی وولی» انجام دادند، هجوم فعلی فعالیتهای سیاسی با انگیزه شخصی بوده و در تلاشند تا باعث ایجاد تأثیرات موجز در فضای رسانه های اجتماعی، تحریک و الهام بخشیدن به دیگران، و متعاقباً ایجاد انتظار از گفتمان سیاسی شوند.
در این تحقیق مشخص شده که هدف این افراد، جذب فالور با استفاده از تکنیک تهییج مخاطب و واکنش به مباحث سیاسی روز بدون دانش مشخص بوده است.
به دیگر سخن ما شاهد رشد فرهنگ اصالت در اینفلوئنسرها نبوده و صرفاً مشاهده گر یک رویکرد توهین آمیز برای زیر سوال بردن هرفعالیتی در حوزه دولت برای بیشتر دیده شدن هستیم.
شبکه های اجتماعی، محل انسداد سیاسی
اساساً موضع شبکه های اجتماعی در خصوص جریانات سیاسی مشخص نیست و همانطور که در ایام شهادت سردار قاسم سلیمانی و هم اکنون موضع گیری رهبر انقلاب در خصوص توهین های فرانسوی ها نسبت به پیامبر اسلام شاهد بودیم، شبکه اجتماعی اینستاگرام به حذف پُست ها و انسداد صفحه اقدام کرد.
این مهم در خصوص بسیاری از عملکردهای سیاسی دیگر نیز تکرار شده است و مهم ترین ابزار قرن حاضر به بستری برای سکوت و عدم کنشگری سیاسی بدل شده است.
در حال حاضر «فیسبوک»، «یوتیوب»، «رِدیت»، «تیک تاک»، «لینکدین»، «پینترست» و «گوگل» با توجه به حساسیت های ایجاد شده در انتخابات گذشته و در راستای تاکتیک تظاهر به بی طرفی، سیاست هایی را برای تحدید فعالیت های انتخاباتی در نظر گرفته اند.
«توئیتر» دیگر رسانه اجتماعی است که با اتخاذ تمهیداتی، اطلاعات نادرست یا گمراه کننده ای را که قصد دارد اعتماد عمومی را در انتخابات یا سایر فعالیت های مدنی تضعیف کند، برچسب گذاری یا حذف خواهد کرد که این رویکرد با توجه به اینکه رئیس جمهور کنونی آمریکا خود به یک چهره برجسته و قابل استناد در توئیتر بدل شده است و مخاطبان از طریق این شبکه اجتماعی با اندیشه و عملکرد او آشنا می شوند، می تواند در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ معنادار تلقی شود.
به هر روی، رسانه های اجتماعی باید از اتفاقات پیش آمده درس بگیرند و پس از انتخابات کنونی ایالات متحده و برای پیشگیری از هرگونه مشکل در روند مشارکت دموکراتیک جای جای کره خاکی، به سرعت قوانین مطلوب و غیرجانبدارانه، را وضع کرده و سازوکارهای اجرایی موثرتری را اتخاذ کنند؛ هرچند که هر دو نامزد کنونی انتخابات نیز مایل به تغییر قوانین استفاده از رسانه های اجتماعی پس از پیروزی خود هستند.
۴. هوش مصنوعی و انتخابات:
آیا هوش مصنوعی الزاماً یگانه راه برای تحلیل و بررسی نتایج صحیح تر انتخابات است؟ آیا به واسطه قابلیت تحلیل احساسات و تحلیل زبان طبیعی می توان ادعا کرد که کاندیدایی پیشگام است؟
باز هم خیر! بر اساس بررسی های صورت گرفته مبتنی بر هوش مصنوعی، بیشترین احساس دریافت شده مربوط به کلیدواژه های «امید» بوده که به سمت جو بایدن نیز هدایت شده است؛ این در حالی است که نسبت به ترامپ کلیدواژه های «ترس و ناامیدی» بیشتر دیده شده است.
با توجه به آنچه در بحث نانواینفلوئنسرها در قسمت قبلی مطرح کردم، در اینجا باید اذعان داشته باشم که تمام تحلیل های مبتنی بر هوش مصنوعی نیز به همان اندازه می تواند اشتباه باشد و الزاماً صرف کثرت محتوا نمی تواند دلیلی برای آن تفکر مورد بررسی باشد.
این مهم را در بحث نظرسنجی ها نیز اشاره کردم؛ توجه داشته باشید که نظرسنجی های ما عمدتاً بر اساس یک جامعه آماری محدود است و نمونه گیری کلان هیچگاه صورت نمی گیرد؛ زمانی که صرفاً از ۲۰۰۰ نفر در یک جامعه هشتاد میلیونی نظرسنجی صورت میگیرد، قطعاً جز آنکه سوگیری بسیار معناداری در تحقیق لحاظ شده، هیچ نتیجه مطلوب و صحیحی دیگری حاصل نمی شود؛ فلذا رسانه ها و شبکه های اجتماعی صرفاً با این رفتار خود می توانند در تهییج مردم موثر عمل کنند و نه آنکه یک پیش بینی و تحلیل صحیح ارائه دهند.
ضمن اینکه باید توجه داشت باشیم که هوش مصنوعی دسترسی برای بررسی مناطق روستایی و محلی را نیز ندارد و در نتیجه نمی توان با استناد به هوش مصنوعی نتیجه صحیحی را در نظر گرفت.
تئوری برجسته سازی با همکاری ربات های وحشی
«دونالد شاو» و «مکسول مککومبز» تئوریسین های نظریه «برجسته سازی» هستند؛ این نظریه که در زمان ارائه بر روی مطبوعات چاپی تمرکز می کرد به این مهم اشاره داشت که رسانهها بر شناخت و نگرش آدمی و تعیین اولویتهای ذهنی با بزرگکردن بعضی از رویدادها در قالب خبر و گزارش تأثیر دارد.
به دیگر سخن این نظریه به چگونگی مهندسی افکار عمومی توسط رسانهها اشاره دارد و در همان سال ها نیز در زمان انتخابات سال ۱۹۸۰ ریاست جمهوری آمریکا شاهد بودیم که چگونه مطبوعات چند روز قبل از انتخابات، توانستند با برجستهسازی موضوع گروگانهای امریکایی در ایران، آن را به اولویت ذهنی مردم آمریکا و نمونهای از بیعرضگی «جیمی کارتر» تبدیل کرده و موجب پیروزی «رونالد ریگان» شوند.
حال این نظریه در دوران هوش مصنوعی نیز کاربردی است و از جمله دیگر مواردی که می توان انتظار داشت مخاطب هشیار با تفکر انتقادی به مقابله با آن بپردازد همین نظرسنجی ها و تحلیل های مبتنی بر هوش مصنوعی است؛ چراکه این فناوری علی رغم آنکه بسیار مفید می تواند واقع شود، به دلیل ضعف هایی نیز سبب سوگیری معنادار در آمار با بهره مندی از ربات ها می شود.
این ربات ها حساب های خودمختاری هستند که برای گسترش تهاجمی پیامهای سیاسی یک طرفه برنامه ریزی شده اند تا توهم حمایت عمومی را ایجاد کنند. این تاکتیکی است که تلاش می کند گفتمان عمومی را شکل دهد و احساسات سیاسی را مخدوش کند.
استفاده مخرب از تکنولوژی هوش مصنوعی را در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا در جریان نفوذ به هشتگ های هیلاری کلینتون و نیز در سال ۲۰۱۷ انتخابات فرانسه در جریان افشای ایمیل های مالی امانوئل مکرون شاهد بودیم.
همچنین در جریان انتخابات عمومی انگلستان در سال ۲۰۱۷، از تعداد زیادی ربات برای انتشار اخبار سیاسی جعلی در شبکه های اجتماعی استفاده شد. این ربات ها برای هدف قرار دادن نامزدهایی که احتمال بیشتری داشت به یک حزب سیاسی خاص رای دهند، مورد استفاده قرار گرفت. از طریق پیام های منفی، ربات ها در تغیر اندیشه ذهنی رای دهندگان موفق بودند و مانع از حضور آنها برای رای گیری در روز انتخابات شدند.
در انتخابات سال ۲۰۲۰ نیز گروه انتخاباتی «جو بایدن» از این تاکتیک به صورت معناداری در حال استفاده هستند.
با این حال این فناوری می تواند در تشخیص اخبار جعلی به خوبی موثر عمل کند؛ تا جایی که چنین نیز شد و با استفاده از تحلیل تصویر مشخص شد که پاکت های خالی انتخابات ۲۰۱۸ با شیطنت های فردی در حال انتشار برای بیان رأی سازی توسط دولت بوده است.
البته مزایای هوش مصنوعی در انتخابات به همین منتهی نمی شود و می توان در آینده و با بهبود هرچه بیشتر هوش مصنوعی از این فناوری برای اجرای مبارزات بهتر به روشی اخلاقی و قانونی استفاده کرد. به عنوان مثال، می شود ربات های سیاسی را برنامه ریزی کرد تا وقتی افراد مطالبی را که حاوی اطلاعات غلط است، به اشتراک می گذارند وارد عمل شوند و ضمن هشدار به مخاطب، دلایل مشکوک بودن آن اطلاعات را نیز به مخاطب توضیح دهند.
از دیگر سو می شود از هوش مصنوعی برای شنیدن بهتر صحبت های مردم استفاده کرد و اطمینان حاصل کرد که صدایشان به وضوح توسط نمایندگان منتخب آنها شنیده می شود.
همچنین هوش مصنوعی می تواند به مردم کمک کند اندیشه سیاسی هر کاندیدا را بر اساس آنچه بیشتر از همه برایشان مهم است متوجه شوند. به عنوان مثال، اگر شخصی به سیاست های محیط زیستی علاقه مند باشد، می تواند از ابزاری برای هدف یابی هوش مصنوعی استفاده کند تا به او کمک کند حرف های هر یک از طرفین را در مورد محیط زیست تحلیل کند.
لکن آنچه که باید هم اکنون مورد نظر باشد این است که مزایای گفته شده فعلاً در حال ایده پردازی و توسعه هستند و در حال حاضر تنها تفکر انتقادی و خردمندانه است که می تواند سره را از ناسره این فناوری تمییز دهد.
۵. رویکرد فعالان سیاسی:
«مایکل بلومبرگ»، شهردار سابق نیویورک و یکی از ثروتمندترین افراد سیاسی، در کنار صرف هزینه های انتخاباتی برای حزب دموکرات، در حال حاضر در کشورهای دیگر هزینههای هنگفتی برای کنار زدن دونالد ترامپ و به قدرت رساندن جو بایدن میکند.
«دیوید فریدمن»، سفیر آمریکا در تل آویو، جمهوری اسلامی ایران را مهم ترین مسئله انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دانسته و ابزار داشته است که در صورت پیروزی بایدن و ایجاد تغییری در سیاست های آمریکا ممکن است در سیاست دولت پیشین کارشکنی شود و تغییر در سیاست آمریکا نسبت به ایران بر کشورهای خلیج فارس اثر خواهد گذاشت.
دانشمندان نیز از میدان ارائه نظر دور نماندند و به دلایلی همچون «نابرابری های نژادی، حقوق تولید مثل و تغییرات آب و هوایی» بیان کرده اند که «جو بایدن» گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری آینده آمریکا هست.
اینها تنها بخشی از فعالیت کنشگران سیاسی و اظهار نظراتشان است؛ لکن گزینش صورت گرفته بر این است بوده است که نگارنده یک دید کلی از وضعیت فعالان سیاسی به مخاطب در حال مطالعه بدهد.
۶. پیشگویی ها:
الگو برداری از انتخابات سال ۱۳۸۴ بیش از پیش در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا مشهود شده است؛ بر این اساس، «پت رابرتسون» مبلغ مذهبی و موسس شبکه تلویزیونی پخش مسیحیان انجیلی در آمریکا در سخنانی اعلام کرد که خداوند به وی گفته است «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ است و بیش از پنج سال بعد یک سیارک به زمین برخورد میکند که شاید پایانی برای جهان به ارمغان آورد.
پیشتر هم «آیت الله مصباح یزدی» با اشاره به حمایت امام زمان از «محمود احمدی نژاد»، کاندیدای وقت انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، او را رئیس جمهور پیروز انتخابات دانسته بود.
در کنار «رابرتسون»، «آلن لیچمن» تاریخدان سرشناس آمریکایی که در دهه ۱۹۸۰ مدلی را برای پیشبینی نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ارائه کرده بود نیز به اظهار نظر در خصوص انتخابات آمریکا پرداخته است.
او که به صحت پیش بینی هایش شهرت پیدا کرده معتقد است که در این دوره دونالد ترامپ به دلیل ناکامی اقتصادی در کوتاهمدت و بلندمدت در پی بحران کرونا و ناآرامی اجتماعی صورت گرفته در دوران مدیریتش، بازنده انتخابات خواهد بود.
بر خلاف «لیچمن»، «هلومت نوپوت» استاد علوم سیاسی دانشگاه استونیبروک نیز از جمله معدود تحلیلگرانی است که معتقد است ترامپ به پیروزی بزرگی دست پیدا می کند. این پیشگوی معروف آمریکایی به جز انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰، نتیجه ۵ انتخابات از ۶ انتخابات ریاستجمهوری اخیر آمریکا را درست پیشبینی کرده است.
«لارا مریفیلد ویلسون»، استاد علوم سیاسی دانشگاه ایندیاناپولیس از دیگر افرادی است که به پیش بینی انتخابات آمریکا اقدام کرده و بر اساس مواردی همچون افزایش آمار بیکاری به ۱۴.۷ درصد تنها در دو ماه مارس و آوریل؛ تظاهرات علیه نژادپرستی و خشونت نیروهای پلیس؛ حمایت ترامپ از سقط جنین و سیاست های بیمه درمانی که به حذف طرح رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز منجر شده بود استدلال کرده که دونالد ترامپ در انتخابات جاری پیروز میدان نخواهد بود.
۷. رویکرد مسلمانان آمریکا:
مسلمانان با جمعیت ۳.۵ میلیون نفر، اقلیت کوچکی در ایالات متحده هستند، اما ممکن است تأثیر بسزایی در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند. آمریکایی های مسلمان اغلب بین شعارهای اسلام ستیزانه و بیگانه ستیزی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و این تصور که دموکرات ها اخلاق عمومی را در موضوعات اجتماعی تضعیف می کنند، درگیر هستند.
از دیگر سو در مورد مسائل اخلاقی و اجتماعی ، مسلمانان به حزب جمهوری خواه محافظه کار نزدیکترند، اما در مورد تنوع فرهنگی و مذهبی با حزب دموکرات لیبرال تر هماهنگی بیشتری دارند.
از مارس ۲۰۲۰ ، ۷۸٪ از مسلمانان واجد شرایط رای دادن برای رای گیری ثبت نام کردند. از میان افرادی که ثبت نام کرده اند ، ۸۱٪ گفته اند که در روز انتخابات حاضر می شوند. این میزان نسبت به سایر گروههای مذهبی مانند انجیلی ها (۹۲٪) و کاتولیک ها (۹۱٪) بسیار کمتر است.
حال عواملی که منجر می شود این اقلیت تأثیرگذار رأی به شخصی غیر از رئیس جمهور فعلی بدهند را باید در احکام نخستین ترامپ جستجو کرد. او در سال ۲۰۱۷ دستورالعمل منع ورود مسلمانان از هفت کشور عراق، سوریه، سودان، ایران، یمن، لیبی و سومالی را به دلیل اینکه این کشورها از تروریسم حمایت می کنند صادر کرد؛ که این دستورالعمل به «دستورالعمل ممنوعیت مسلمانان» شهرت یافت و بر این اساس مسلمانان با توجه به بحث «ایمان و تقوا» که در چارچوب این دستورالعمل زیر سوال رفته بود، ناراضی و شاکی هستند.
دیگر موردی که سبب خشم مسلمانان شده است، بحث مربوط به انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم و به رسمیت شناختن این محل به عنوان پایتخت بود که با توجه به موضع مسلمانان به فلسطین قابل توجه است.
با این حال دیدگاه های جو بایدن نسبت به وضعیت خاورمیانه نیز سبب شده تا این کاندیدای انتخابات نیز مورد محبوبیت مسلمانان واقع نشده و بر این اساس حضور مسلمانان در رای گیری بیشتر به عنوان اعتراض و عدم رأی به هیچیک از کاندیداها خواهد بود.
۸. رویکرد دیگر کشورها:
نظرسنجی شبکه دوم تلویزیون آلمان (ZDF) که با همکاری گروه تحقیقاتی «مانهایم واهلن» انجام شده حاکی از آن است که ۵۶ درصد از مردم این کشور معتقدند بایدن پیروز انتخابات آتی خواهد بود و ۸۹ درصد آلمانی ها نیز طرفداری خود از این نامزد انتخابات آمریکا را اعلام کردند.
«لو فیگارو» روزنامه فرانسوی نیز به بحث عدم مواجهه مستقیم بایدن با ترامپ اشاره کرده و معتقد است که ترامپ به عنوان رئیس جمهور بیشتر توانسته با رقیب خود مستقیماً مواجهه داشته باشد.
«گاردین» تحلیل کرده است که اگر ترامپ مجدد رأی بیاورد تنها به «بوریس جانسون» حس خوش پیروزی پوپولیست ها را القا خواهد کرد و روابط با اروپا کماکان ترمیم نخواهد شد؛ این در حالی است که «بایدن» قدرت برقراری مجدد تعامل مطلوب با اروپا را داراست.
دلیل این رویکردها هم آنطور که در ادامه بیان می شود، عدم هماهنگی اروپا با تفکرات و سیاست های ترامپ است و از این رو بیشتر خوشحال می شوند تا کشورهای دارای رهبر پوپولیست در اروپا همچون انگلیس و ایتالیا نیز نتوانند بیش از این قدرت بگیرند.
۹. نگاه نگارنده:
نگارنده معتقد است، علی رغم تمام بررسی های صورت گرفته، دونالد ترامپ به دلیل رویکردهایی که منجر به تک نرخی شدن نرخ بیکاری، کاهش مالیات، رشد اقتصادی و افزایش احترام بینالمللی آمریکا شد پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ خواهد شد.
تسلط رفتاری ترامپ علی رغم توهین هایی همچون «خفه شو!» و «دلقک» از سوی دیگر کاندیدای انتخابات که خود را دموکرات هم می خواند، از جمله مواردی بود که منجر به امتیازهای اخلاق فردی برای او در میان مخاطبان خواهد شد.
دیگر آنکه، ترامپ هفتاد ساله، خوب یا بد، توانسته است وعده های خود را محقق کند؛ از دیوار کشیدن دور مکزیک با هزینه خودشان تا خروج از برجام، خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس و حتی تحریم چین!
این مهم ترین ویژگی است که مردم هر کشوری نیازمندش هستند و با اتکا به همین ویژگی و بهره مندی از مشاورین مطلوب و توجه بیشتر به خواسته های مردمی، او خواهد توانست به رئیس جمهور موفقی در دوره دوم حکمرانی خود بدل شود.
نگارنده معتقد است که ترامپ نیازمند تصحیح است؛ لکن این تصحیح مانع از پیروزی او نخواهد شد و علی رغم تمام نظرسنجی ها، ترامپ با رأی معناداری مجدداً بر مسند ریاست جمهوری خواهد نشست.
تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر اعتماد رسانه ای آمریکایی ها
نگارنده معتقد است همانطور که در جمع بندی بخش دوم متن اشاره شد، ایدئولوژی سیاسی بسیار تأثیرگذار بر رویکرد مخاطبان بوده است و از این رو نمی توان بسیاری از نظرسنجی ها و مطالبی که توسط رسانه ها منتشر می شود را در واقع نگاه حقیقی به پایگاه رأی دونالد ترامپ دانست و به دیگر سخن، رسانه ها سعی در تزریق دیدگاه خود به مخاطبانشان دارند و بدین شکل در تلاشند تا مانع از پیروزی مجدد رئیس جمهور فعلی شوند.
از دیگر سو باید مخاطب توجه داشته باشد که اساساً طیف دنبال کنندگان اخبار سیاسی را افراد مجزایی تشکیل می دهند و بنابراین اظهار نظر و فعالیت این دسته افراد و کنشگری بیشترشان دلیلی بر آرای همگانی ندارد و بر این اساس، بررسی های رسانه ای که صرفاً از این مخاطبان سیاسی صورت می گیرد دارای خطا است.
همچنین غالباً طیف دنبال کنندگان اخبار سیاسی را افراد مسن تشکیل می دهند و بنابراین باز باید اذعان داشت که بررسی های صورت گرفته بر اساس میزان دنبال کردن اخبار سیاسی کاندیداهای انتخابات، نمی تواند دلیلی بر پیشگامی فرد مورد نظر باشد؛ به ویژه که بیان شد که طرفداران جمهوری خواهان کمتر رسانه معتمدی دارند و انبوه رسانه های دموکرات که توسط طرفدارانشان دیده می شود در سوگیری این آمار تأثیر معناداری می گذارد.
پوپولیست رفتاری جو بایدن
برخلاف آنکه عمدتاً از دونالد ترامپ به عنوان یک سیاستمدار پوپولیست معرفی می شود، در انتخابات کنونی، جو بایدن برای آنکه نمایش دهد که به مردم نزدیک است، ملاقات های مردمی و چهره به چهره با مردم را پیش گرفته است که شاید در بخشی از آرای او موثر واقع شود، ولی در عین حال برای طرفداری که منتقد سیاست پوپولیستی نرامپ است پیامی جز آنکه بایدن نیز تنها یک سیاستمدار پوپولیست است ندارد که البته در بررسی جزئی تر باید عرض شود که بخشی از این رویکرد به دلیل نداشتن کاریزما، قدرت بیان و ایده پردازی از سوی جو بایدن است.
انتخاب کامالا هریس به عنوان معاونت ریاست جمهوری
جو بایدن، در راستای خودکشی برای اخذ رأی به یک اشتباه استراتژیک دیگر نیز روی آورده است و آن هم برگزیدن سناتور ایالت کالیفرنیا، کامالا هریس، سیاستمدار سیاه پوست است که بایدن با این انتخاب سعی در جلب آرای سیاه پوستان داشت، لکن این نیز نکته ی منفی دیگری در کارنامه ی این سیاستمدار آمریکایی خواهد بود؛ خانم هریس، هم اکنون از سوی طیف گسترده ای از دموکرات ها به دلیل مواضعی همچون قانونی کردن ماریجوانا و روابط اقتصادی شبهه دار مورد غضب است.
رویکرد پوپولیسم سیاسی در جهان کنونی
خواه ناخواه باید پذیرفت که در حال حاضر در عصر پوپولیسم رهبران سیاسی به سر میبریم، از نارندرا مودی، نخست وزیر هند و بنیامین نتانیاهو در اسرائیل تا ماتئو سالوینی و بوریس جانسون در قلب اروپا، جائر بولسونارو در آمریکای شمالی و… . در چنین شرایطی به نوعی همبستگی سیاسی نیز بین این کشورها تقویت شده و ما به ازای آن تغییر چنین رهبرانی نیز سبب ناهماهنگی هایی خواهد شد. هم اکنون نگاه مردمی نیز به سیاست های پوپولیستی بیش از نگاه نخبگانی بسته شده و به دنبال یک فرد آراسته در قامت سیاست نیستند. باید بپذیریم که اقلیت نخبگانی نتوانستند از تئوری های خود در سال های قدرت به درستی بهره مند شوند و از این روست که باید فعلاً بپذیریم آنچه که مورد قبول مردم است، نگاه غیرنخبگانی است و این مهم به عاملی دیگر بدل می شود تا ترامپ در مقابل با سیاست های ساده انگارانه پوپولیستی بایدن که در قسمت پیشین توضیح داده شد، پیروز باشد.
تئوری توطئه در مقابل دموکرات ها
رئیس جمهور کنونی آمریکا به همراه تیم استراتژیست خود هم اکنون در حال القای رویکرد تقلب و دستکاری در انتخابات هستند که بر این اساس، ضمن بی اعتماد جلوه دادن دموکرات ها و زیرسوال بردن اندیشه سیاسی آنها، خودمظلومی پیشه کرده و میان مردم برای خدمت رسانی محبوبیت خلق می کند.
اساساً مردم نیز آگاه هستند که سیاست های اجرایی روسای جمهور غالباً در دومین دوره ریاستشان شکل عملی تر به خود می گیرد و با استراتژی پیش گرفته شده تنویر افکار عمومی در راستای دخالت دموکرات ها در انتخابات به نفع ترامپ خواهد بود.
دسترسی رأی دهندگان محلی
هم اکنون در برخی مناطق همچون «کانزاس» محل رأی گیری به خارج از شهر منتقل و یا ارائه دسترسی سخت تر شده است؛ این مهم با توجه به اینکه بیشتر در مناطقی با تمرکز سیاه پوستان یا دموکرات ها بوده است، می تواند در صرف نظرکردن مردم آن منطقه برای رأی دادن و در نتیجه کاهش رأی مخالف ترامپ تأثیرگذار باشد.
ترامپ اقتدارگرا در میدان
بحث مربوط به کرونا گرفتن ترامپ منهای اینکه یک تبلیغات بسیار واضح بود، ولی حامل پیامی بود که میگفت: «من در برابر ویروس هم سریعاً پیروز خواهم شد»؛ «ماسک نزدن» او نیز بیش از آنکه نشان از بی توجهی او به هشدارها باشد، بیانگر «اقتدارگرایی» او به مواجهه با مشکلات است.
این رفتار او را حتی در یک بررسی ارتباطات غیرکلامی نیز می توان متوجه شد؛ آنطور که در مذاکره ها نیز شاهد بودیم، بایدن با «بستن چشم ها»، «خندیدن و لبخند زدن بسیار» نه تنها نتوانست اعتماد مخاطب را به خود جلب کند؛ بلکه مبهم بودن عملکردش را نیز به نمایش گذاشت؛ این درحالی بود که ترامپ با رفتاری که نشان می داد بیشتر مایل است «بشنود» تا «به یکباره واکنش نشان دهد» ضمن احترام به مخاطب، به اعتمادسازی مخاطبان نیز کمک می کرد.
شلیک نهایی
فراموش نباید بکنیم که سخنرانی تأثیرگذار و لحظه آخری ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ سبب جلب آرای بیشماری از سوی طبقه کارگر برای او شد و علی رغم افزایش نرخ بیکاری که به دلیل شیوع ویروس کرونا بوده است، کماکان این طبقه واقف به تأثیرات حضور او اقداماتش بوده اند و این می تواند به ویژه در سه ایالت پنسلیوانیا، میشیگان و ویسکانسین موثر عمل کند و با یک سخنرانی موفق ترامپ را مجدداً به پیروزی برساند.
منابع:
پ.ن: در این نوشتار از تحقیق «U.S. Media Polarization and the 2020 Election: A Nation Divided» که در سایت «https://www.journalism.org/» به تاریخ «۲۴ ژانویه ۲۰۲۰» منتشر شده بود استفاده شده است.
پ.ن۱: در این نوشتار از تحقیق «Social Media Influencers and the 2020 U.S. Election: Paying ‘Regular People’ for Digital Campaign Communication» که در سایت «https://mediaengagement.org/» به تاریخ «۱۴ اکتبر ۲۰۲۰» منتشر شده بود استفاده شده است.
پ.ن۲: در این نوشتار از تحقیق «Who will Muslim Americans vote for in the US elections?» که در سایت «https://theconversation.com/» به تاریخ «۲۷ اکتبر ۲۰۲۰» منتشر شده بود استفاده شده است.
*مدرس علوم ارتباطات دانشگاه پیام نور/ پژوهشگر فناوری های نوین
۳۱۰ ۳۱۰