خبرگزاری مهر–گروه بین الملل: هر چه از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیشتر می گذرد زوایای بیشتری از رابطه آکنده از ارباب مآبی و قلدرانه، باج گیری و تحقیرآمیز وی در قبال کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان آشکار می شود.
سخنان ترامپ گواه این مدعاست؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در میان تشویق هواداران خود در تجمعی در ایالت می سی سی پی گفت: «ما از عربستان سعودی حفاظت میکنیم. شما میگویید آنها ثروتمند هستند. من هم عاشق ملک سلمان هستم. اما من گفتم ای شاه، ما داریم از شما حفاظت میکنیم. شما ممکن است بدون ما دو هفته هم برقرار نباشید. شما باید برای ارتش خودتان پول بدهید.»
محمد بن سلمان، وزیر دفاع و ولیعهد سعودی در گفتگو با وبگاه شبکه خبری آمریکایی بلومبرگ در واکنش به سخنان تحقیرکننده اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا گفت: «عربستان پیش از ایالات متحده وجود داشت. ما از سال ۱۷۴۴ میلادی وجود داریم و فکر کنم که این یعنی بیش از ۳۰ سال قبل از به وجود آمدن آمریکا».
وی همچنین گفت: «خُب، میدانید، باید قبول کرد که دوستان چیزهای خوب و بد درباره ما میگویند. شما نمیتوانید دوستانی داشته باشید که ۱۰۰ درصد چیزهای خوبی درباره شما بگویند. این ماجرا حتی درون خانوادهها هم صادق است. همیشه سوءتفاهمهایی وجود دارد و ما این (سخنان ترامپ) را هم در همین دسته طبقهبندی میکنیم».
اما به راستی چرا محمدبن سلمان واکنش بسیار ضعیفی در برابر سخنان دونالد ترامپ نشان داد و کوچکترین انتقادی به وی نکرد؟
در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «حسین عسکری» استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا و مشاور پیشین وزارت دارایی عربستان سعودی تنظیم نموده که در ادامه می آید.
حسین عسکری مشاور وزیر دارایی(۱۹۷۸ میلادی) و مشاور پادشاه عربستان(ملک عبدالله) بوده و از او به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد می کنند. عسکری استاد تجارت بینالملل و امور بینالمللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی است و رئیس پیشین دپارتمان تجارت بینالملل دانشگاه جرج واشنگتن بوده است. زمینه تخصصی و بحثهای او در دانشگاه جرج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.
*ترامپ در جدیدترین موضع خود بار دیگر عربستان را تحقیر کرد و گفت اگر امریکا نباشد عربستان ظرف چند روز از بین می رود و ثبات و امنیت خود را مدیون امریکاست. ترامپ در واقع در راستای فروش امنیت به این کشور چنین سخنی رانده است. چرا در این مقطع زمانی این سخن مجددا تکرار شده است؟
اول از همه اینکه، ترامپ دوست دارد دولت را بر اساس یک اصل ساده – اینکه او رئیس است – مدیریت کند. بنابراین عربستان سعودی بهتر است این موضوع را درک کند و آنچه که ترامپ می خواهد را انجام دهد.
انجام هر کاری که ممکن است ترامپ بخواهد از جمله: خرید تسلیحات بیشتر از ایالات متحده آمریکا، تولید نفت بیشتر برای کاهش قیمت نفت، انجام هر کاری که در یمن و سوریه مورد نیاز است، همکاری لازم با اسرائیل و مهمتر از همه، تشویق قبیله ال سعود و سایر ثروتمندان سعودی جهت توانگر کردن شرکت های خانواده ترامپ.
این ها اقداماتی است که ترامپ می خواهد، اما اینکه چرا او این سخن را به ویژه در این زمان مطرح نموده می تواند با انتخابات میان دوره ای کنگره در ایالات متحده امریکا ارتباط داشته باشد. عربستان سعودی می تواند به راحتی از طریق شرکت های آمریکایی که به طور جدی در عربستان سعودی فعالیت می کنند، به کمپین های انتخاباتی پول پرداخت نماید.
سعودی ها نمی توانند بر اساس قانون در کمپین های انتخاباتی ایالات متحده امریکا سرمایه گذاری کنند اما آنها می توانند به راحتی قراردادی را با یک شرکت آمریکایی امضا کنند با درک اینکه آنچه که مورد توافق قرار گرفته به حساب کمپین های انتخاباتی جمهوری خواهان واریز شود.
*محمد بن سلمان در واکنش به این سخنان گفت که کار کردن با ترامپ لذت بخش است. چرا وی چنین موضع ضعیفی گرفت و حتی کوچکترین انتقادی نیز به ترامپ نکرد؟
این واضح است. محمد بن سلمان می داند که چنگ زدن او به قدرت و حکومت خانواده اش کاملا وابسته به ایالات متحده بوده و هست. او فقط یک چیز می خواهد – بر عربستان سعودی حکومت کند و هر کاری می کند تا این مهم را تضمین کند. اجازه بدید تکرار کنم: هر اقدامی.
محمد بن سلمان هر اقدامی را انجام خواهد داد همانطور که به او توسط ترامپ و کوشنر گوشزد می شود. او شرکت های خانواده ترامپ-کوشنر را توانگر خواهد کرد و هر اقدامی را جهت حفظ ترامپ و جمهوریخواهان در قدرت انجام خواهد داد.
اما مطمئن هستم که او در مورد روزی که ترامپ در دفتر نخواهد بود، عصبی است. او سعی کرده با نزدیک شدن به اسرائیل، خلاء نبود ترامپ را پوشش دهد. او متوجه می شود که نزدیکی به اسرائیل به او کمک خواهد کرد در این صورت مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده امریکاست یا چه حزبی کنگره را کنترل می کند.
در واقع این خط مشی بیمه اوست. در جهان محمد بن سلمان هیچ جایگاهی برای فلسطینی ها و دیگر نهضت های عرب وجود ندارد. او به فلسطینی ها و نهضت های عرب توجه چندانی ندارد. به طور کلی حکومت خانواده او و عمدتا حکومت او فقط مهم است.
* عربستان سالیان متمادی است به لحاظ امنیتی اتکا به امریکا دارد و همین مسأله باعث شده تا سیاست خارجی سعودی تحت نفوذ امریکا باشد. این وضعیت برون سپاری امنیت از سوی سعودی ها در بلندمدت چه آثار خطرناکی می تواند بر امنیت آنها داشته باشد؟
خوب، همانطور که قبلا گفتم، تردید هایی وجود دارد که سیاست های ایالات متحده امریکا را احاطه می کند. رؤسای جمهور می آیند و می روند. کنترل کنگره دست به دست می چرخد. اما در حال حاضر، حمایت از اسرائیل باعث برخی حمایت ها از ال سعود می شود اما حتی این واقعیت را نمی توان برای همیشه محاسبه کرد.
عربستان سعودی دقیقا آن اقداماتی را انجام می دهد که قطر به انجام آن اقدامات در تاریخ متهم شده است – یعنی پایش را بسیار بیشتر از گلیمش دراز می کند. عربستان با عراق و به ویژه با ایران مخالفت می کند.
این چیزی است که ایرانیان به زودی فراموش نخواهند کرد و روز محاسبه خواهد آمد زمانی که شرایط در خاورمیانه تغییر کند و در آن زمان عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا خود را برهنه خواهند یافت.
زمانی که ایالات متحده دیگر نمی تواند جنگ های خارجی را تامین کند و اسرائیل و ایران راه سازش را خواهند یافت و ایران و عراق هر روز نزدیکتر می شوند و یک جمعیت عرب مضطرب وجود خواهد داشت، کسانی که حقوق سیاسی و حقوقی نداشته اند و از تخلیه نفت سودی نبرده اند.
اصلاحات او جهت تغییر نتیجه بالقوه ای که من متصور شده ام بسیار بزرگ است اما مردم کور نیستند. او و سایر اعضای خانواده حاکم نمی توانند به قانون مشت آهنین خود ادامه دهند و در وفور نعمت زندگی کنند و انتظار داشته باشند تا سعودی های متوسط به راه دیگری توجه کنند.
*باراک اوباما رییس جمهوری پیشین امریکا زمانی خطاب به کشورهای نظیر عربستان گفت که تهدید امنیتی شما، داخل کشورهای شماست و نه تهدید خارجی. در واقع اشاره اوباما به مقوله امنیت انسانی(human security) بود که توسعه سیاسی، آزادی های فردی و … در زمره این امنیت به شمار می روند. این در حالی است که برای این کشورها امنیت نظام حاکم سیاسی(state security) در اولویت است. برای امریکا اولویت کدام نوع از امنیت در این کشورهاست؟
ابتدا اجازه دهید به آنچه رئیس جمهور اوباما گفته است اشاره کنم. او کاملا درست گفته است. دیکتاتورها بذرهای نابودی خود را می پاشند. آنها در مورد تهدید خارجی اغراق می کنند – امروزه تروریسم مورد علاقه همه کشورها است – اسلحه های بیشتر برای انباشتن حمایت خارجی کشورهای صادر کننده اسلحه می خرند، تسلیحاتی که علیه مردم خود از آنها استفاده می کنند.
حاکمان سرکوبگر، اصلاحات منظم را به سمت ایجاد جوامع دموکراتیک قبول نمی کنند زیرا آنها می بینند که در انتهای جاده چیست – عدم وجود قدرت مطلق و عدم دسترسی ترجیحی آنها به درآمدهای نفتی.
بنابراین آنها در برابر اصلاحات معنی دار مقاومت می کنند اما آنها نمی توانند ببینند که در پایان این جاده حکومت ظالمانه چیست – سرکوب، جنگ و سرنگونی احتمالی آنها. آنها در حال حاضر از وضعیت لذت می برند و در آینده به عقب برمیگردند.
اکنون اجازه دهید به سوال شما برگردم. متأسفانه، ایالات متحده امریکا منافع طولانی مدت در این کشورها در اصل ندارد. اجازه دهید دلیل آن را شرح دهم. دولت ایالات متحده امریکا هر چهار سال یکبار عوض می شود و گاهی اوقات به طور اساسی تغییر می کند همانطور که ما شاهد تغییر دولت از اوباما به ترامپ بودیم.
روسای جمهور امریکا همیشه خواهان ثبات منطقه و تامین منافع شرکت های امریکایی هستند. بنابراین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا می خواهد اسلحه و هر چیز دیگری که می تواند را بفروشد، به نفت با قیمت مناسب دسترسی داشته باشد، و ثبات را برای نگه داشتن چیزهایی که با هم همخوانی دارد حفظ کند.
وضعیت دراز مدت کشور و مردم آن نگرانی ثانویه است. مطمئنا، رؤسای جمهور به حقوق سیاسی و انسانی توجه اندکی دارند فقط تا حدی که مجبورند. اما آنها ثبات و صادرات ایالات متحده امریکا را به خطر نمی اندازند تا به این اهداف شریف دست یابند. این واقعیت است.
بنابراین امنیت در این کشورها از نظر ایالات متحده امریکا به معنای عدم آشفتگی، عدم تغییر رژیم، عدم تبلیغ مخرب در مورد نقض حقوق بشر، عدم وجود خطر برای منافع امریکا و حفظ منافع تجاری ایالات متحده امریکاست.