با این همه، سرمقاله کیهان که در آن نکات قابل تاملی وجود دارد، درخور توجه است. این روزنامه ادعای همه افرادی را که ارتباط خود را با پرونده عباس پالیزدار انکار کردهاند مرتبط با آن دانسته، بیآنکه به این نکته اشاره کند که نخستین تکذیبکنندگان دو تن از نزدیکان دولت نهم بودند.
درباره اظهارات پالیزدار
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز به قلم حسین شریعتمداری، اطلاعات جدیدی از پرونده عباس پالیزدار منتشر کرد.در این مقاله آمده است:
۱ – یک خبر موثق حکایت از آن دارد که این ۴ نفر برای انتشار اسنادی که از سازمان بازرسی کل کشور به دست آورده بودند با یکدیگر هم قسم شده بودند!
آنها یک قسم نامه مکتوب نیز تهیه کرده و هر ۴ نفر پای آن را امضاء کرده بودند! آقای عباس پالیزدار، یکی از این ۴ نفر است و ۳ نفر دیگر، آقای «ت»، آقای «خ» و خانم «الف» هستند. خانم «الف» نماینده مجلس شورای اسلامی است.
۲ – برخلاف ادعای برخی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی که بعد از بازداشت پالیزدار هرگونه رابطه رسمی خود با وی را تکذیب و یا این رابطه را کماهمیت قلمداد کردهاند، آقای پالیزدار با اکثر آنها در ارتباط نزدیک و مورد اعتماد آنان بوده است.
ایشان از سوی خانم «الف» که عضو گروه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه بوده است، به عنوان نماینده این گروه به سازمان بازرسی کل کشور معرفی میشود و از این پس با استفاده از نامههای رسمی و سربرگ دار مجلس، تقریباً به تمامی اسناد این سازمان دسترسی پیدا میکند.
۳ – اعضای این باند، هزاران برگ از پروندههای سازمان بازرسی کل کشور را از این سازمان خارج کردهاند.
۴ – بخش قابل توجهی از اسناد نظامی، از جمله اسنادی است که این باند به بهانه تحقیق و تفحص از سازمان بازرسی کل کشور خارج کرده و در چند نقطه جداگانه در کشور پنهان کرده بودند!
۵ – این ۴ نفر در بخشی از قسم نامه مکتوب و امضاء شده خود تأکید کردهاند درصورت خودداری مجلس شورای اسلامی از قرائت گزارش تحقیق و تفحص قوه قضائیه، اسنادی را که در اختیار دارند منتشر خواهند کرد!
۶ – سخنرانی بهاصطلاح افشاگرانه آقای پالیزدار در دانشگاه همدان اگرچه روز ۱۴ اردیبهشت ماه بوده است و خبر آن در برخی از محافل نیز وجود داشت ولی نکته درخور توجه و تأمل برانگیز آن که اظهارات وی علیه مسئولان نظام روز ۱۶ خرداد یعنی یک روز بعد از مراسم سراسری در تجلیل و بزرگداشت امام راحل(ره) با سر و صدا و هیاهوی بسیار روی سایتهای خبری و رسانههای مکتوب، تصویری و شنیداری خارجی میرود و با استناد به آن، جنجال گستردهای علیه تمامیت نظام اسلامی برپا میشود که شرح آن حدیث مفصل است و بیرون از محدوده این یادداشت محدود.
۷ – ماجرای این باند آنگونه که بعضیها سعی در القای آن دارند، عادی و معمولی نیست و احتمال اینکه دستهای پنهان و پشت پردهای در طراحی و عملیاتی کردن آن دخالت داشته باشند، قوت زیادی دارد.
۸ – برخی از افرادی که توسط این گروه به رانت خواری متهم شده اند، شخصیتهای پاکدامن و پرهیزگاری هستند.
بهعنوان مثال از در اختیار گرفتن فلان معدن توسط فلان روحانی برجسته و پاکدامن سخن گفتهاند ولی اشارهای نکردهاند که روحانی یاد شده از این معدن و درآمدهای آن کمترین استفاده شخصی نداشته است.
۹ – درباره استفاده برخی شخصیتهای برجسته روحانی از مراکز اقتصادی نظیر معدن سنگ و یا کارخانه لاستیکسازی و… که با هدف تامین هزینه فعالیتهای خیرخواهانه آقایان صورت میپذیرفته- و میپذیرد- نیز باید گفت اینگونه اقدامات شایسته آقایان نیست.
اسرائیل بهتر میداند
روزنامه اعتماد ملی مینویسد: انتشار خبر مانور نظامی اسرائیل در مرزهای آبی یونان توسط جراید آمریکایی از دو جهت قابل تفسیر است، اول آنکه احتمالا اسرائیل بهعنوان یک رژیم شرور و بیآبرو در منطقه، بخشی از پازلی را تکمیل میکند که آمریکاییها بهدلایل داخلی و بینالمللی قادر به انجام آن نبوده و انجام این امر را به پادوی خود در منطقه سپردهاند. بخش دوم ماجرا میتواند به ماجراجوییهای خودسرانه رژیم اشغالگر درخصوص نگرانیهایی که از توان بالای نظامی و سیاسی ایران دارد، مربوط شود.تردیدی وجود ندارد که مقامات اسرائیل و بخشهایی از سران آمریکا بیمیل نیستند تا شانس خود را برای انجام عملیات نظامی در ایران بیازمایند. این موضوعی است که بارها توسط سران هر دو کشور مطرح شده است.
در ادامه مقاله آمده است: جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام داشته که اهدافی صلحآمیز را در این راستا دنبال میکند و جالب آن است که براساس اکثر نظرسنجیهای داخلی و خارجی، ایرانیان از اقدامات حکومت در راستای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای استقبال میکنند. آنها به روش قلدرمآبانه آمریکاییها که خود را کلانتر جهان میدانند اعتراض دارند.آگاهی آمریکاییها از این تصور ایرانیان، محتملا به تردید بیشتر آنها در اعمال عملیات نظامی علیه ایران افزوده است، چه این اقدام میتواند به انسجام ملی و هماهنگی بیشتر ایرانیان بینجامد.
فارغ از انتقادهای فراوانی که گروههای سیاسی در داخل کشور به عملکرد محمود احمدینژاد و سیاستهای داخلی و خارجی او دارند در این امر تردیدی وجود ندارد که در صورت انجام هرگونه تحرکی از سوی آمریکا و یا پادوی حقیرش اسرائیل، علیه ایران عزیز، ایرانیان درسی به ۲ کشور خواهند داد که برای آنها عبرتی فراموشناشدنی باشد.
سکوت تیم رسانهای دولت
روزنامه اعتماد نوشته است: آیا تیم رسانهای دولت سناریوی جدیدی در ارتباط با اصحاب رسانه طراحی کردهاند یا رسانههای دولت پاسخ قانع کنندهای درباره برخی اظهارات احمدینژاد ندارند؟ این دو سؤالی بود که روز گذشته پس از نشست خبری غلامحسین الهام بین خبرنگارانی که در پاستور گرد آمده بودند و در پی آن مطرح شد که سخنگوی دولت حاضر نشد به هیچ سؤالی درباره سخنان اخیر رئیسجمهور پاسخ بگوید، اظهاراتی که طی آن احمدینژاد در ششمین اجلاس جامعه مدرسین و حوزه علمیه قم از توطئه «ربودن و ترور» خود خبر داده بود و بلافاصله در صدر اخبار داخلی و خارجی قرار گرفت. سه روزنامه داخلی این بخش از اظهارات احمدینژاد را بهعنوان تیتر نخست خود انتخاب کردند و خبرگزاریهای بیبی سی، بلومبرگ، فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس این اظهارات را مخابره کردند. اما در این میان رسانههای اصولگرا و نزدیک به دولت در همسویی با الهام سکوت کرده و از کنار این خبر گذشتند و ترجیح دادند حتی در صفحات میانی نیز چشم خود را بر این بخش از اظهارات احمدینژاد ببندند.
تشکر از اقدام رئیس جمهور
روزنامه ابتکارنوشته است: هفته گذشته خبری داشتیم مبنی بر اینکه خبرنگاران ما که بهمنظور پوشش حادثه آتش سوزی جنگلهای دارشاهی از توابع یاسوج در صحنه حاضر شده بودند مورد کتککاری و شکستن دوربین آنها توسط یگان ویژه منابع طبیعی آن استان قرار گرفتند.
به رسم معمول انتظار برخورد در سطح رئیسجمهور و هیچ کدام از مسئولین مربوطه با حادثه فوق را نداشتیم و به حکم تجربه در قالب درد دل و فریادهایی که هیچ موقع گوش شنوا پیدا نمیکند خبر فوق را بهمنظور اطلاع مردم شریف به چاپ رساندیم اما دستور صریح و امیرکبیر گونه دکتر احمدینژاد و اقدام مسئولانه مشاور مطبوعاتی ایشان جناب دکتر جوانفکر ما را به تامل واداشت و موجب حیرت و شگفتی گردید. صبح روزی که خبر به چاپ رسید آقای جوانفکر طبق دستور رئیس محترم جمهور به همراه آقای انصاری فرد مدیرکل روابط عمومی وزارت جهاد کشاورزی بهمنظور دلجویی و عذرخواهی از خبرنگاران راهی استان محروم کهگیلویه و بویراحمد شدند و در جلسهای با حضور استاندار و دیگر مسئولان استان و خبرنگاران مذکور اعلام داشتند که حامل عذرخواهی رئیسجمهور هستند.
اگرچه کتک کاری خبرنگاری که به حکم وظیفه و حس مسئولیت در استان محروم کهگیلویه و بویراحمد مشغول فعالیت خبری است مصداق بارز ظلم و بیانصافی است و موجب گلایه و دلرنجی خانواده مظلوم مطبوعات کشور است ولی حادثه فوق در مقیاس مشکلات و چالشهای فراروی جامعه مطبوعاتی که همواره بدون پاسخ میماند انتظار برخورد صریح و سریع در سطح رئیسجمهور را از ما سلب کرده بود بهطوری که مشاهده برخورد فوق موجب حیرت و شگفتی خانواده مطبوعاتی روزنامه ابتکار و همه خبرنگاران فعال عرصه مطبوعات در آن استان شده است.
تأثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد
روزنامه ایران می نویسد: اگر افزایش قیمت نفت خام قابل پیشبینى نباشد و حتى دلایل پشت پرده افزایش قیمت نفت خام سالهاى بعد نمایان شوند، چه باید کرد و چه پیشبینىهایى درخصوص اقتصاد جهانى میتوان داشت و بر سر کشورهایى با اقتصادهاى کوچک و ضعیف و یا کشورهاى در حال توسعه ولى صادرکننده نفت خام چه خواهد آمد. مطمئناً تأثیرات فعلى افزایش قیمت نفت خام سریعتر و متفاوتتر و حتى شدیدتر از دوران قبل است. در سه دهه پیش امیدهایى بر سر راه کنترل قیمت و تأثیرات منفى آن وجود داشت، مانند افزایش تولید، صرفه جویىها و معرفى جانشینهاى نفت خام، اما اکنون بسیارى از این راه حلها امتحان شدهاند و اقتصاد جهانى در مقابل برخى از این راهحلها حتى مقاومت میکند و دیگر پادزهرها عمل نمى کنند.
بنابراین باید خیلى محتاط بود و تمهیدات لازم را براى دورههاى بعدى افزایشها آماده کرد.
ایران می افزاید: تأثیر افزایش قیمت نفت خام بر اقتصادهاى داخلى متفاوت است. ارمغان افزایش قیمت نفت خام براى کشورهاى واردکننده نفت، افزایش هزینههاى تولید، افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات و نهایتاً کاهش تقاضا، کاهش اشتغال و بروز رکود همراه تورم است. ارمغان افزایش قیمت نفت خام براى کشورهاى صادرکننده نفت، افزایش سرشار درآمدهاى نفتى است و بهدنبال آن افزایش نقدینگى و تقاضاى کل اقتصاد و نهایتاً تورم ناشى از تقاضا به همراه افزایش تولید و کاهش بیکارى در دور اول. در دور دوم، رکود ایجاد شده در کشورهاى دیگر، صادرات غیرنفتى این کشورها را کاهش میدهد که این امر بیکارى را افزایش میدهد و در دور سوم، تورم وارداتى ناشى از افزایش هزینههاى تولید کشور مقابل، اقتصاد کشور واردکننده را مختل میسازد و تورم ناشى از عرضه را ایجاد میکند.
درباره زمان بندی خاموشیها
روزنامه دنیای اقتصاد مینویسد: اعلام جدول زمانبندی اقدامی کاملا ضروری است و در درجه اول، احترام به شهروندان است. در درجه دوم امکان برنامهریزی و تنظیم قرارهای کاری، ملاقاتها، اوقات استراحت و… را برای شهروندان و همچنین صاحبان صنایع فراهم میکند، علاوه بر این موجب شفافیت بیشتر نیز میشود. بهطور مثال اخیرا در یکی از سایتهای خبری اشاره شده بود که برق یکی از شهرکهای شمال تهران قطع نمیشود. درصورت شفاف بودن برنامه زمانی، چنین شایعاتی گسترش پیدا نمیکند و حتی درصورت صحت نیز مسئولان قطعا توضیح قانعکنندهای برای این کار خواهند داشت.
همچنین اطلاع از وضعیت قطع برق امکان تخصیص بهتر منابع را فراهم میسازد. مثلا میتوان نتیجه گرفت که مناطقی که دچار خاموشی شدهاند دارای آسیبپذیری امنیتی بیشتری هستند؛ بنابراین علاوه بر اینکه شهروندان این نکته را مدنظر خواهند داشت، پلیس نیز نیروی بیشتری را صرف این مناطق خواهد کرد.
این مقاله میافزاید: در کنار مباحث فوق توجه به این نکته میتواند جالب توجه باشد که قطع برق هرچند ناخوشایند جلوه میکند و به نوعی دردسر تلقی میشود، ولی از همین وضعیت نیز میتوان بهره برد. یکی از مهمترین تاثیرات قطع برق، برهم خوردن روال عادی و روزمره زندگی است. در حالی که مردم در اوقات شبانه روز درگیر کارهای روزمره، مطالعه، تماشای تلویزیون و اینترنت و… هستند، قطع برق میتواند فرصتی باشد برای توقف و اندیشیدن بهخود و به مسیری که طی کردهایم و میکنیم.