دیپلماسى ایرانى: کمتر از یک هفته دیگر مردم امریکا از خواب برمىخیزند و دموکراتهایى را مىبینند که هم کنترل مجلس نمایندگان را از دست دادهاند و هم اختیار مجلس سنا را واگذار کردهاند. در این بهبوهه زمانى به نظر مى رسد که این پیش بینى که جمهورى خواهان هم کنترل سنا را در اختیار خواهند داشت و هم عنان مجلس نمایندگان، بسیار خوش بینانه به نظر مىرسد.
بسیارى از تحلیل گران اعتقاد دارند که جمهورى خواهان اکثریت را در مجلس نمایندگان به خود اختصاص خواهند داد اما دموکرات ها در سنا با رقباى خود شاخ به شاخ خواهند شد. از منظر سیاسى از دست دادن اکثریت در سنا و کنگره بهترین سناریو براى باراک اوباما و همراهان دموکراتش خواهد بود. البته هیچ کس در کابینه باراک اوباما به این مساله اعتراف نمىکند. انتخابات ریاست جمهورى در ایالات متحده نزدیک است و دموکراتها مى توانند خشم و نارضایتى عمومى را به سمت حزبى سوق دهند که کنترل هر دو مجلس را در اختیار دارد و در حقیقت سدى در برابر حرکت هاى حزب حاکم محسوب مى شود. نمونه این داستان را ما براى بیل کلینتون داشتیم. در دور نخست میزان محبوبیت و مقبولیت او در تمامى نظرسنجىها سقوط کرده و جمهورى خواهان در میانه راه دور نخست، برگ برنده را در کنگره به خود اختصاص دادند. همین امر دستاویزى در اختیار بیل کلینتون شد و تضمین کننده موفقیت او در دور دوم یعنى سال ۱۹۹۶.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که دموکراتها با توجه به احتمال از دست دادن نانسى پلوسى به عنوان رئیس مجلس نمایندگان، در سیاستهاى خود در نیمه دور نخست ریاست جمهورى باراک اوباما تجدید نظر کنند.
این انتخابات با نوعى نمایش خشم و نارضایى عمومى همراه شده است که نام آن را “جنبش چاى” یا همان “تى پارتى” گذاشته اند. این خشم عمومى در کجا ریشه دارد؟ چرا باراک اوباما که تنها بیست ماه از عمر دولتش گذشته باید هدف این خشم و نارضایتى عمومى قرار گیرد؟ یک ناظر خارجى مى تواند این پرسش را مطرح کند که این همه خشم از کجاست؟ این حرکت که در حقیقت برخلاف نامش “حزب چاى” نیست و بهترین تعبیر براى آن جنبش چاى است در حقیقت با دولت هاى بزرگ و مالیات مخالف است. اما سوال اینجا است که چرا این جنبش زمانى که قد و قواره دولت در روزهاى ریاست جمهورى جورج بوش بزرگ و بزرگ تر شد جان نگرفت و تشکیل نشد؟ در آن روزها سیاست خارجى دولت، مالیات مالیات دهندگان را به تاراج مى برد و صرف جنگ هایى مى شد که مشخص نبود چه منفعتى را عاید امریکایى ها مى کند. دموکرات ها و البته بیش از همه شخص باراک اوباما با بى لیاقتى به این پرسش ها دامن زدند.
این مایکل بلومبرگ شهردار محافظه کار نیویورک بود که به بهترین شکل شعار تى پارتى را به تصویر کشید. این جنبش در حقیقت بیش از آنکه نمایانگر حرکت خاصى باشد نشان دهنده خشم واشنگتن نشینها بود. وى در این باره مى گوید: خشم استراتژى دولتى نیست. خشم یک حقیقت است که به ویژه در زمان بحران هاى اقتصادى به خوبى به چشم مى آید. اما این خشم به تنهایى نیست که مى تواند اوضاع را در ایالات متحده رو به راه کند. شاید تى پارتى بتواند موجى از خشم راى دهندگان را به راهروهاى کنگره بکشاند اما نمى تواند کنترل کنگره را در اختیار داشته باشد. این جنبش به محض اینکه امریکایىها معناى جملات بلومبرگ را درک کنند، اعتبار و قدرت خود را از دست خواهد داد.
موج جمهورى خواهان درست مانند دموکرات ها در برابر تى پارتى با احتیاط برخورد مى کند. مجلسى هم که در اختیار جمهورى خواهان باشد را نمى توان مجلس متعلق به این جنبش اعتراضى خواند. کریستین دونل از کاندیداهاى جمهورى خواه و عضو تى پارتى که براى سناتورى از ایالت دلور کاندید شده است در رقابت هاى انتخاباتى حرف چندانى براى گفتن نداشت. وى در اگهى تبلیغاتى تلویزیونى خود تنها و تنها تلاش کرد به همگان بفهماند که جادوگر نیست و جمله آخرش هم این است: من، شما هستم.
البته حقیقت این است که وى به هیچ کدام از جناح هاى جمهورى خواه و دموکرات تعلق ندارد. او از دموکرات ها و جمهورى خواهانى که کنترل کنگره و سنا را در اختیار دارند و مردمان عادى نیستند و البته مردم عادى هم آنها را درک نمى کنند بسیار متفاوت است. او از زیر این پرسش که اگر انتخاب شوید و عضوى از این کلوب سیاسى شوید چه مى کنید به راحتى در مى رود. آیا این خانم مى تواند در معادلات سیاسى بخشى از “ما” شود؟ آیا مى تواند به مشکلات ایالات متحده رسیدگى کند؟ نباید فراموش کنیم که راى دهندگان امریکایى هم با دیگر راى دهندگان اندک تفاوتى ندارند.
خشم راى دهندگان شاید بتواند افرادى مانند همین خانم ادنل را به قدرت برساند اما زمانى که این انتخاب انجام مى شود، همگان از این افراد انتظار دارند که کارى انجام دهند. به نظر هم نمى رسد که تى پارتى برنامه هاى چندانى براى نابسامانى هاى رایج در واشنگتن داشته باشد. تى پارتى امسال براى نخستین بار در انتخابات رونمایى مى شود و البته که چیزى بیش از یک جریان حسى نخواهد بود. این جنبش بر دوش خشمى است که دیدگاه هاى نژاد پرستانه نسبت به رئیس جمهورى که هم دموکرات است؛ هم سیه چرده و هم نامى مسلمان را به یدک مى کشد، دارد. اگر همین مرد سیه چرده با نام میانى حسین بتواند امریکا را از بحران اقتصادى نجات دهد، نرخ بیکارى را کاهش داده و برنامه بهداشت عمومى را عملى کند، امریکایىها او را قبول خواهند داشت. اگر دموکراتها بتوانند در مورد طرح ساماندهى مالیاتى که اوباما در پیش گرفته است و بر اساس آن اکثریت مالیات دهندگان امریکایى از فشار رهایى پیدا مى کنند، توضیح دهند، آن هنگام است که تى پارتى حرفى براى گفتن نخواهد داشت.
در خارج از ایالات متحده هم نیازى نیست که دیگران بیش از پیش نگران تبعات تى پارتى باشند. هنوز هم غیرمنطقى به نظر مى رسد که سارا پیلین بتواند روزى رئیس جمهور ایالات متحده شود. البته خارجى ها باید نگران تبعات تى پارتى بر دیدگاه امریکایى ها نسبت به بیگانگان باشند. البته آن دسته از امریکایى ها هم که عضو این جنبش نیستند به شدت نگران نتیجه این تندروى ها هستند. فارغ از این مساله که تى پارتى مى تواند بر مسائل داخلى تاثیر گذار باشد یا خیر، این جنبش براى مسلمانان به زنگ خطرى مى ماند.
اخیرا سارا پیلین و دیگر اعضاى تى پارتى از اخراج خبرنگار ان پى آر به دلیل اظهار نظر آزادانه در خصوص تنفر از مسلمانان ابراز نگرانى کرده بودند. جوآن ویلیام در اظهار نظرهاى خود تاکید کرده بود که با هر فردى که خود را مسلمان اعلام کند باید با شک و تردید برخورد کرد. پیلین ادعا مى کند که ویلیامز طبق قاعده باید از حق آزادى بیان برخوردار باشد. البته بر اساس مفاد قانون اساسى ایالات متحده، حق آزادى بیان براى هر فرد محفوظ است و دولت نمىتواند فردى را براى بیان عقیده به زندان بیاندازد. اما این قاعده در مورد شرکتهاى خصوصى مصداق ندارد و صاحبان این شرکتها درست مانند مافوق ویلیامز مىتوانند وى را از کار برکنار کنند. بسیارى در مقابل جوآن ویلیامز، هلن توماس خبرنگار کارکشته کاخ سفید را علم مىکنند که به دلیل این اظهار نظر که اسرائیل باید فلسطین را به فلسطینىها واگذار کند پس از چند دهه فعالیت از کار برکنار شد.
این تنها تعبیرهاى نادرست از قانون اساسى توسط اعضاى جنبش تى پارتى نیست بلکه این افراد به دنمبال اعمال استانداردهاى دوگانه هم هستند. مشکل دیگرى که تندروهاى تى پارتى مىتوانند براى انتخابات ریاست جمهورى اخیر ایجاد کنند این است که انتخابات کنگره مى تواند به انتخاب جمهورى خواهى از ایالت فلوریدا منتهى شود که ریاست کمیته سیاست خارجى را در دست بگیرد. ریاست این کمیته در حال حاضر در اختیار دموکراتى از ایالت فلوریدا است. خانم رز لتینن که جمهورى خواهى دو آتشه است و عضو تى پارتى یک بار در سخنان تند و تیز خود تاکید کرد که من از هر فردى که بتواند فیدل کاسترو را ترور کند استقبال مى کنم. بسیارى در واشنگتن ادعا مى کنند که حضور این خانم تندرو منجر به ممنوعیت سفر به ایران براى شهروندان امریکایى خواهد شد، درست مانند الگویى که براى کوبایىها لحاظ مىشود. وى همچنین به دنبال قطع کمکهاى غربى و سازمان ملل به فلسطین و تشکیلات خودگردان هم هست. در مبحث سیاست داخلى شاید تى پارتى تغییر آنچنانى را در بر نگیرد اما در مسائل مربوط به سیاست خارجى ناگفته پیداست که این طیف جهان را به خوب و بد تقسیم مى کنند.
باراک اوباما نیمه نخست حضور خود در قدرت را در حالى پشت سر گذاشت که بسیارى با سیاست هاى او چه در داخل و چه در خارج مخالف بودند، با این همه هنوز نمىتوان ادعا کرد که حضور او در قدرت در سال ۲۰۱۲ با شک و تردید همراه است.